تک برگِ سخن

اینجا فضایی برای داستان،شعر و کمی نقد است

تک برگِ سخن

اینجا فضایی برای داستان،شعر و کمی نقد است

من یوسف
غالبا بیدارم، پس یوسف بیدارم
زبان و ادبیات فارسی را پنج سالی بهمراه فقه و مبانی حقوق در دانشگاه رضوی(ع) جویده ام، اینجا مینویسم و سعی دارم چاشنی دقت را همواره کنار خودکارم اضافه کنم اگر نپسندیدید گوشزد نمایید
ممنونم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۶/۰۸
    .

پیرمرد

چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۳۹ ق.ظ

مثل همیشه گوشه اتاق نشسته بود و با متانتی که حاصل سالها زندگی خاکستری بود به سیگار بهمنش پک میزد! همیشه اولین سوالش از من این بود کی برمیگردی؟ وقتی جوابشو میگرفت بدون اینکه حرفی بزنه روشو میکرد به طرف دیگه، این حرکتشو توی این ٧ سالی که دورم هر دفعه که میدیدمش تکرار میکرد. حتما فلسفه ای داره تا اینکه چندوقت پیش متوجه رفتار دیگه ای شدم اینکه هیچوقت موقع وفتن "خداحافظ" نمیگه، آره دستمو فشار میداد و نهایتش دعام میکرد
فهمیدم که حتما رابطه ای بین این دو حرکت باید وجود داشته باشه! کاش ماشین زمان بود و میشد جوونیاشو ببینم
مطمئنم بین "رفتن" و "خداحافظی" مفهومِ غمناکی نهفته ست که هیشکی جز خودش ازش خبر نداره.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۰۸
یوسف بیدار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی