پیرمرد
چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۳۹ ق.ظ
مثل همیشه گوشه اتاق نشسته بود و با متانتی که حاصل سالها زندگی خاکستری بود به سیگار بهمنش پک میزد! همیشه اولین سوالش از من این بود کی برمیگردی؟ وقتی جوابشو میگرفت بدون اینکه حرفی بزنه روشو میکرد به طرف دیگه، این حرکتشو توی این ٧ سالی که دورم هر دفعه که میدیدمش تکرار میکرد. حتما فلسفه ای داره تا اینکه چندوقت پیش متوجه رفتار دیگه ای شدم اینکه هیچوقت موقع وفتن "خداحافظ" نمیگه، آره دستمو فشار میداد و نهایتش دعام میکرد
فهمیدم که حتما رابطه ای بین این دو حرکت باید وجود داشته باشه! کاش ماشین زمان بود و میشد جوونیاشو ببینم
مطمئنم بین "رفتن" و "خداحافظی" مفهومِ غمناکی نهفته ست که هیشکی جز خودش ازش خبر نداره.
۹۶/۰۶/۰۸